تنبيه از ديدگاه روان شناسي و اسلام (1)


 

نويسندگان: شهنام ابوالقاسمي * / تمنا داودي **




 

چکيده
 

از ديرباز مناقشه بر ميزان اثربخشي تنبيه ميان ديدگاه هاي مختلف روان شناختي ، علوم تربيتي و اسلام وجود داشته است . تنبيه به معناي آگاهانيدن ، بيداري کردن ، واقف گردانيدن به چيزي و آگاه و هوشيار کردن آمده است . معمولاً روان شناسان تنبيه بدني را جايز نمي دانند و براي آن عوارض نامطلوبي همچون ترس ، عدم يادگيري رفتار درست ، توجيه صدمه زدن به ديگران ، پرخاشگري نسبت به عامل تنبيه کننده ، جانشين شدن يک پاسخ نامطلوب به جاي پاسخ نامطلوب ديگر و الگو برداري از آن توسط ديگران برمي شمارند .
تنبيه کودک بايد به اندازه جرم وگناه او باشد ، نه بيشتر از آن . اگر کودک عقوبت رفتار اشتباه يا خلاف را نمي داند و يا پيش از تنبيه ، متنبه شد نبايد او را تنبيه کرد . نبايد به خاطر تشفي خاطر و تخليه هيجاني کودک را تنبيه کرد . بهتر است از روش هاي جانشين تنبيه همچون اشباع ، افزايش سن رشد ، گذشت زمان ، تقويت رفتار ناهمساز و ناديده گرفتن استفاده کرد .

مقدمه
 

آيا اين ضرب المثل قديمي صحيح است ؟ کسي بچه خود را نزند ، روزي به سينه خود خواهد زد . آيا تنبيه يک روش تربيتي است ؟ کارايي آن در چه سطحي است ؟ شرايط استفاده از آن چيست ؟ چه کساني اجازه اعمال نتيجه را دارند ؟ ديدگاه اسلام در اين زمينه چيست ؟ روان شناسان و مربيان تربيتي چه مي گويند ؟ اينها و پرسش هايي از اين دست ، پرسش هايي است که در محافل تربيتي زياد مطرح است .
تنبيه در لغت به معناي آگاهانيدن ، بيدار کردن ، واقف گردانيدن به چيزي و آگاه و هوشيار کردن آمده است . در اصطلاح به عملي گفته مي شود که لازمه آن آگاه و هوشيار کردن باشد و به سه معنا به کار مي رود :
1 . اسکينر(1) مي گويد : تنبيه زماني رخ مي دهد که پاسخ چيز مثبتي را از موقعيت حذف مي کند يا چيزي منفي به آن مي افزايد . در واقع ، تنبيه دور ساختن چيزي از ارگانيسم(2)(موجود زنده) است که خواستار آن است ، يا دادن چيزي است به کسي که طالب آن نيست . تنبيه به اين معنا را تنبيه به معناي عام مي گوييم .( 3)
2 . ارائه پاسخ منفي به ارگانيسم . تنبيه عبارت است از : ارائه يک محرک آزارنده (تقويت کننده منفي) به دنبال يک رفتار نامطلوب براي کاهش دادن احتمال آن رفتار . اگر پس از انجام رفتاري نامطلوب از سوي کودک ، مثلاً گفتن يک حرف زشت ، با ارائه يک محرک آزارنده مثل سيلي زدن به او بخواهيم حتماً بروز رفتار نامطلوب را در او کاهش دهيم ، او را تنبيه کرده ايم . تنبيه به اين معنا ؛ تنبيه به معناي خاص مي گوييم.(4)
3 . تنبيه بدني يا کتک زدن . گاهي مراد از تنبيه به همين معناست که ما آن را تنبيه به معناي اخص مي گوييم . روشن است که بر طبق معناي اول ، تنبيه طيف وسعيي را در بر مي گيرد که عبارت است از : تغافل ، بي اعتنايي ، تهديد ، تحقير ، سرزنش ، تمسخر ، محروم سازي ، جريمه ، جبران ، تغيير چهره ، روي برگرداندن و تنبيه بدني . اما بر طبق معناي دون ، تنبيه ديگر شامل تغافل ، بي اعتنايي ، محروم سازي و به عبارت ديگر ، حذف تقويت مثبت نمي شود . آنچه از ميان اين معاني سه گانه مورد ترديد و بحث واقع شده است ، قسم سوم يا تنبيه به معناي اخص است . گرچه برخي از مصاديق تنبيه به معناي خاص دوم ، نظير تهديد ، تحقير ، سرزنش و تمسخر نيز کما بيش مورد رد و انکار واقع شده است .( 5)

تنبيه و عوارض آن از ديدگاه روان شناسي
 

معمولاً روان شناسان تنبيه را - دست کم تنبيه بدني را جايز نمي دانند و عدم کارايي و يا اثرات و مضرات جانبي آن را دليل بر اين امور مي دانند . ولي بايد گفت : چنين نيست اولاً ، چنين چيزي نيست که تنبيه کارايي نداشته باشد . در بسياري از موارد ، تنبيه اصلاح کننده است . بطوري که عموم کساني که در مورد اصلاح رفتار کتابي نوشته اند ، تنبيه را به عنوان يکي از روش هاي اصلاح و تغيير رفتار ذکر کرده اند ، ثانياً ، در مواردي که تنبيه اصلاح کننده نباشد ، حداقل داراي اثر بازدارندگي و عبرت آموزي براي ديگران است اين خود اثر کمي نيست ؛ زيرا مواردي وجود دارد که رفتار نامطلوب بايد فوراً متوقف شود ، به طوري که اگر متوقف نشود ، آثار جبران ناپذيري به بار خواهد آورد .
اسکينروثراندايک(6) بر سر اثر بخشي تنبيه هم راي هستند : تنبيه احتمال پاسخ را کاهش نمي دهد . اگر چه تنبيه سبب بازداري يا واپس زدن پاسخ مي شود ، ولي تا زماني که تنبيه به کار مي رود ، عادت ضعيف نمي گردد .(7)
گاتري (8) روان شناس رفتارگرا ، که از قوانين تداعي تنها قانون مجاورت را پذيرفته است ، مي گويد : کارآمدي تنبيه به وسيله آنچه که تنبيه ارگانيسم تنبيه شده را به انجام آن وا مي دارد ، تعيين مي گردد . تنبيه نه به علت ناراحتي اي که توليد مي کند ، بلکه به سبب اينکه نحوه پاسخ دهي فرد به محرک هاي معين را تغيير مي دهد ، موثر است . تنبيه تنها در صورتي موثر است که پاسخ تازه اي را به محرک هاي قديمي ايجاد کند . به طور خلاصه ، گاتري معتقد است .(9)
1 . آنچه درباره تنبيه مهم است ، عملي است که ارگانيسم در نتيجه تنبيه انجام مي دهد ، نه احساسي که بر اثر تنبيه در او بوجود مي آيد .
2 . براي اينکه تنبيه موثر افتد ، بايد رفتاري را ايجاد کند که با رفتارتنبيه شده ناهمساز است .
3 . براي اينکه تنبيه موثر افتد ، بايد در حضور محرک هايي که رفتار تنبيه شده را فرا مي خواند اعمال گردد .
4 . اگر در شرايط موجود در بندهاي 2 و 3 بالا رعايت نشود ، تنبيه ناموثر خواهد بود حتي ممکن است پاسخ نامطلوب را قوي تر سازد .
جان ليونز و همکاران(10) مي گويند : بسياري از مطالعات بيانگر تاثير تنبيه بر رفتار هستند . يافته ها مي گويند : ميزان تاثير تنبيه در فرو نشاندن رفتار نامطلوب وابسته است به :
الف) شدت ، مدت ، فراواني و توزيع پيامدهاي ناخوشايند تنبيه ؛
ب) فواصل زماني اجراي تنبيه ؛
ج) شدت رفتاري که به خاطر آن تنبيه صورت مي گيرد ؛
د) وجود پاسخ هاي جانشين ؛
هـ) محدوده اي که در آن رفتار متضاد يا مطلوب پاداش داده مي شود .
در روان درماني ، تنبيه در اصلاح رفتارهايي که براي کودکان يا ديگران خطر فوري دارد ، يا جاهايي که نتيجه فوري لازم است ، بهترين کاربرد را دارد .
موريس(11) در زمينه اصلاح رفتار کودکان مي نويسد : درست همان طور که با پاداش دادن به کودک در هر زمان که رفتار مطلوب را انجام مي دهد ، مي توان آن رفتار را نيرومند کرد ، با پاداش ندادن قاطعانه به کودک هنگام اجراي رفتار نامطلوب نيز مي توان اين رفتار را در او کاهش داد ..... به هر حال ، در مواقع نادري از تنبيه بدني (مثل يک سيلي دردناک ، يا يک فرياد) ، بايد استفاده شود .(12)
سال آکسلرد(13) مي نويسد :چ
علي رغم بعضي از نواقصي که به اين روش (تنبيه) نسبت داده اند ، من معتقدم که تکنيک هاي تنبيه مي توانند ابزاز مفيد براي آموزگار باشند . يک دليل اين است که تنبيه احتمالاً در شرايطي موثر واقع مي شود که تکنيک هاي ديگري مانند تقويت يک رفتار ناهمساز و خاموشي کارگر نيستند . همين طور روش هاي تنبيه اغلب رفتارهاي نامطلوب را سريع تر از تکنيک هاي ديگر کاهش مي دهند .(14)
والترچين(15) و بنکس(16)(1972) معتقدند : « هرکودکي بايد بفهمد که در صورت نافرماني و سرپيچي از اطاعت بزرگسالان با او برخورد نامطلوبي خواهند داشت . اگر کودک به خاطر عمل اشتباه خود ، تنبيه نشود تصور مي کند که عمل او به طور ضمني تاييد شده است .(17)
رونالدز ايلينگورت مي گويد :
بسياري از والدين بر اين باورند که تنبيه بدني نادرست و نامطلوب است و به جاي آن اغلب از تنبيه ذهني و رواني ، که به مراتب خطرناکتر است ، استفاده مي کنند يا هيچ پدر و مادري هرگز نبايد از سلاح تهديد به ترک کودک يا دوست نداشتن او و يا فرستادن کودک به شبانه روزي ها استفاده کند . در تمام مواقع ، چه در خانه و چه در مدرسه ، سلاح تمسخر ، انتقاد و تحقير کودک بدو نامطلوب است و نتيجه اي جز اينکه کودک را غمگين و دچار ناامني سازد نخواهد داشت . در مورد کودکان سنين پيش از دبستان ، که به اندازه کافي مي فهمند ، زدن ضرب هاي آرام به پشت آنها ، بدون خطر است . همين تنبيه نيز پس از آن سن ، غالباً غير ضروري و نامطلوب است . به هر حال ، بايد توجه داشت که تنبيه بدني به هيچ عنوان نبايد آسيب برساند . همچنين کودک نبايد در حضور برادران و خواهران خود تنبيه بدني شود . احياناً اگر تنبيه شد ، پس از آن ديگر نبايد با او حرف زد .(18)
سيف در کتاب تغيير رفتار و رفتاردرماني در پايان بحث تنبيه مي گويد :
کوتاه سخن اينکه ، روش تنبيه خشن ترين و نامطلوب ترين روش تغيير رفتار است . استفاده غير مسئولانه از آن عوارض جانبي نامطلوب به بار مي آورد ، هرگز نبايد به صورت يک روش تربيتي از آن استفاده شود . تنها زماني که رفتار نامطلوب براي صاحب رفتار يا کسان ديگر تهديد کننده سلامتي است بايد به کار گرفته شود ، آن هم به صورت موقتي تا اينکه فرصت استفاده از روش هاي ديگر فراهم آيد و پيش از استفاده از روش تنبيه بايد رضايت شخص يا سرپرست و قيم او را کسب کرد .(19)

پي‌نوشت‌ها:
 

* استاديار گروه روان شناسي باليني دانشگاه آزاد اسلامي تنکابن.
** دانشجويي کارشناسي ارشد برنامه ريزي آموزشي.
1 . Skinner .
2 . Organism .
3 . علي اکبر سيف ، تغيير رفتا و رفتار درماني ، ص 400 - 391 .
4 . همو ، روان شناسي پرورشي ، ص 277 .
5 . سيد علي حسيني زاده ، « تنبيه از ديدگاه اسلامي » ، حوزه دانشگاه ، سال چهاردهم تا پانزدهم ، ص 31 - 23 .
6 . Thorndik .
6 . Guthrie .
7 . علي اکبر سيف ، روان شناسي پرورشي ، ج 4 ، ص 278 .
8 . Lyons , john .
9 . همو ، روان شناسي پرورشي ، ج 4 ، ص 277 .
10 . گلاور ، جان ، اي ؛ برونينگ ، راجر ، اچ . روان شناسي تربيتي (اصول و کاربرد آن » ، ترجمه علينقي خرازي ، ص 278 .
11 . Muris .
12 . ريچارد جي . موريس ، اصلاح رفتار کودکان ، به نقل از کسائيان ، ص 88 - 73 .
13 . Akselerd , S . R .
14 . سال آکسلرد ، تغيير رفتار در کلاس درس ، منيجه شهني ييلاق ، ص 47 .
15 . Chine , w .
16 . Benex .
16 . Eilnegoreth , R . O .
17 . گلاور ، جان ، اي ؛ برونينگ ، راجر ، اچ . روان شناسي تربيتي (اصول و کاربرد آن » ، ترجمه علينقي خرازي ، ص 278 .
18 . ايلينگورس ، رونالدس ، کودک و مدرسه ، ترجمه شکوه نوابي نژاد ، ص 47 .
19 . علي اکبر سيف ، تغيير رفتا و رفتار درماني ، ص 400 - 391 .
 

منبع:نشريه اسلام و پژوهشهاي تربيتي شماره 4